
طراحی کسب و کار
همه چیزی از قدرت خلق انسان شروع شد.
هر چقدر به خالق بودن انسان آگاهتر شدیم، دانشها و روشهای جدیدی رو خلق کردیم.
چند سال پیش شاهد ظهور تفکر طراحی شدیم که به کارآفرینان و مدیران کمک کرد تا محصولات کاربر محور بیشتری تولید کنند و تا حدودی مثل یک خالق فکر کنند و به وظایف مدیرعاملی خود عمل کنند.
تفکر طراحی ابزاری عالی برای خلق ارزش و تولید محصولی مطلوب برای مشتریان است، ولی برای ایجاد یک مدل کسب و کار پایدار کافی نیست، طراحی کسب و کار راه حل این مشکل است.
طراحی کسبوکار اصول و روشهای طراحی را در خدمت سازمانها گذاشت تا ارزشهای جدید و جذابتری خلق کنند،
در حقیقت ابزارهای تحلیلگران و استراتژیستهای کسب و کار را با روش ها و طرز فکر طراحی ترکیب میکند تا طراحان کسب و کار بتوانند در مورد چگونگی تأثیر هر عنصر در مدل کسب و کار بر تجربه مشتری و مصرف کننده با کیفیت بهتری فکر کنند و عملکرد جذابتری داشته باشند.
حالا میتونم بگم مدیران عامل عزیز قدم نوع رسیده مبارک، یکی از جذابترینها به دنیا اومد اسمشرو گذاشتن طراحی کسبوکار، به نظر میرسد رشته طراحی کسبوکار به طور فزایندهای برای فعالان صنعت طراحی و خدمات مشاوره نوآوری جذاب می باشد. و جزو مهارتهای مدیرعامل محسوب شود.
توجه: فراموش نکنیم طراحی کسبوکار، مدل کسب و کار نیست.
فرآیند طراحی کسبوکار
اکثر ما طراحی را دور از نظم و ساختار میبینیم در حالی که طراحی کسبوکار یک رویکرد سیستماتیک کاملا دقیق است. که بر اساس مفروضات ، آزمایش با نمونه های اولیه ، تکرار و یادگیری سریع انجام میشود.
برای طراحی کسبوکار معمولاً این سه مرحله را دنبال می کنیم:
مرحله اول: بازار، صنعت، بازیگران و ترندها را شناسایی کنید.
مرحله دوم: نمونه اولیه مدل کسب و کار خود را بسازید، ارزیابی کنید و مهمترین عناصر را شناسایی کنید.
مرحله سوم: مدل خود را امتحان کنید ، بیاموزید و تکرار کنید.
طراحی کسبوکار مشاوره مدیریت نیست.
مشاوران مدیریت روی چالش های کسبوکار کار میکنند و از ابزارهای کسبوکار نیز استفاده میکنند، اما روش ها و طرز فکر آنها معمولاً در آن طرف طیف طراحی است، کاملا تجارت محور هستند (یعنی سود محور) از ناشناختهها فرار میکنند و در مرحله کشف کوتاه می آیند، منابع زیادی را برای یافتن بهترین پاسخ سرمایه گذاری میکنند، آنها از ابزارهای کسب و کار و تفکر قیاسی استفاده میکنند.